زندگی با مسیح چه زیباست
پاس چهارم از شب …
در کشوری غریب گرفتار شدیم که حتی عادی ترین فعالیتهای زندگیمان دچار اختلال شده وفشار زیادی بر ماست.

بارها در حضور خداوند و در دعا با او وضعیت خودمان را بررسی کردم و سئوال بزرگ من این  بود که چرا اینطور شد. ما که در هر حرکتی و هر تصمیمی به خداوند توکل کردیم و همیشه دعایمان این بوده که خداوندا ، همه چیز را به دستان تو سپردیم ،تو ما را هدایت کن. ولی هر بار که فکر کردیم طریق درست را یافته ایم و این بار کارمان به راحتی وسهولت انجام میشود، دوباره به بن بست رسید و باز ما در همان جای اول در جا زدیم . زندگیمان شبیه یک قایق طوفان زده است. بهترین تشبیهی که به ذهنم میرسد همین است.
قایق زندگی مان دچار باد مخالف شده و هر چه سعی میکنیم به جلو نمی رود و ما حیران از این وضعیت
فکر میکردیم که چرا در این تلاطم و طوفان گرفتار شده ایم .
بازوانمان دیگر توان پارو زدن ندارند ودر همین اوضاع بود که دریافتم که در پاس چهارم از شب طوفانی زندگی هستیم .
شبی که در دعا و کلام در حضور خداوند بودم و انجیل مرقس باب 6 را میخواندم در آیات 45_52 پاسخ
وضعیت زندگیمان را یافتم :

 مرقس45:6 :عیسی بی درنگ شاگردان خود را بر آن داشت تا در همان حال که او مردم را مرخص
می کرد،سوار قایق شوند وپیش از او به بیت صیدا در آن سوی دریا بروند.

مرقس48:6 دید که شاگردان به زحمت پارو میزنند،زیرا باد مخالف می وزید. در حدود پاس چهارم از شب،
عیسی گام زنان بر روی آب به سوی آنان رفت وخواست از کنارشان بگذرد.

مرقس50:6_49  اما چون شاگردان او را در حال راه رفتن بر آب دیدند،گمان کردند شبحی است.پس همگی فریاد بر آوردند،زیرا از دیدن او بسیار وحشت کرده بودند.اما عیسی بی درنگ با ایشان سخن گفت و فرمود: “دل قوی دارید ، من هستم . نترسید!”

مرقس 51:6 سپس نزد ایشان به قایق بر آمد و باد فرو نشست. ایشان بی اندازه شگفتزده شده بودند.

مرقس52:6 چرا که معجزه نانها را درک نکرده بودند،بلکه دلشان سخت شده بود.

دریافتم که زمانی در زندگی پیش می آید که خداوند مارا به کاری وا میدارد اینکه به راهی برویم و
یا شاید طریقی را انتخاب کنیم که در آن دچارسختی ها میشویم . مرقس45:6

اما در همان حال چشمان خداوند بر ماست.مرقس48:6 او می بیند که در سختی هستیم و باد مخالف
می وزد .

و اما در پاس چهارم از شب طوفانی زندگی مان او را خواهیم دید که گام زنان بر روی طوفان به نزدمان
می آید و صدای دلنشین او را در روح میشنویم که میگوید:”دل قوی دارید ، من هستم ، مترسید!”
 
آری ابن وعده کلام او در پاس چهارم از شب طوفانی زندگی من وتواست.

 

امروز با ایمان به آنچه مکتوب است ، در پاس چهارم از شب طوفانی زندگیم ، چشمانم را به آسمان می دوزم و منتظر گامهای نجاتبخش او خواهم بود.

واما به قلب خود مینگرم که آیا نرم و مطیع است؟ اینکه آیا معجزات او را در زندگیم به خاطر
می آورم ویا اینکه قلبم سخت شده و معجزات او را درک نکرده ام . مرقس52:6

” پس در دل خود فکر کن که بطوری که پدر، پسر خود را تادیب می نماید ، یهوه خدایت تو را تادیب کرده
است.” تثنیه 5:8

” مبادا در دل خود بگویی که قوت من و توانایی دست من ، این توانگری را از برایم پیدا کرده است.”
تثنیه17:8

شیوا
6 می 2010