زندگی با مسیح چه زیباست
مدتی است که تصمیم گرفتم تجربیات زندگی خود را با مسیح بنویسم و ازاین طریق آن را با کلیسای خداوند تقسیم کنم. فکر میکنم  که در واقع زندگی همه فرزندان خداوند باید از نور جلال خداوند درخشان باشد اما متاسفانه زمانی که در کلیسا با بعضی از

ایمانداران برخورد کردم که چشمانشان خالی از برق ملاقات با مسیح است،دریافتم که هنوز دنبال خداوند میگردند سالهاست که از ایمانشان میگذرد اما افسوس و صد افسوس که او را ملاقات نکرده اند. وقتی پای صحبتشان مینشینی گویی از تردیدی رنج میبرند که از اعلام آن هراس دارند که:” چرا هر چه که بلندتر فریاد میزنم و هللویا میگویم ولی هنوز قلبم خالی است؟ چرا بعضی با وجود هزاران مشکل و مصیبت در شادی او غرقند. اما من در امنیت هم نمیتوانم به قوت آنان شاد باشم؟” ویا اینکه وقتی به شهادتهای دیگران گوش میکنند از صورتشان میتوان خواند که در دل میگویند من هم می خوام .پس  چرا من شهادتی برای گفتن ندارم؟
راستی چرا شاهد چنین ایماندارانی هستیم . آیا خداوند در مورد فرزندانش تفاوت قائل میشود؟ مگر خود او همه ما را برنگزیده است ؟
آنچه که من در تجربه زندگی خود با  روح القدس دریافتم اینست که تنها تفاوت در نحوه عملکرد خود ماست .یعنی در میزان توکل واعتماد ما ویا حتی دقیق تر در میزان سرسپردگی ما به اوست.اینکه هرگاه در زندگی با آزمایشها وتجربه ها روبرو میشویم در آن لحظه چه تصمیمی میگیریم اینکه زودتر مفری بیابیم و فرار کنیم یا با اعتماد به نیکویی او بایستیم و تحمل کنیم تا در لحظه موعود خود خداوند عمل کند.وهه! که چه لحظه زیبائیست آن لحظه که جلال او در زندگی ایماندار آشکار میشود. لحظه ای که همه جلال او را می بینند. از آنجا که خداوند ما یگانه است و بر اساس ذات یگانه خویش هر یک از ما را نیز منحصر بفرد آفریده پس برای هریک از فرزندان جلوه ای خاص از جلال خویش را آشکار میسازد تا هر یک از ما جلوه ای از ذات بی انتهای او و مکاشفه حضورپر جلال او برای دنیا باشیم. شاید یکی از دلایل خداوند برای بنیان نهادن کلیسا همین باشد تا این آیه از کلام خدا که در افسسیان10:3 آمده است جامه عمل بپوشد که میفرماید:”تا اکنون از طریق کلیسا حکمت گوناگون خدا بر ریاستها و قدرتهای جایهای آسمانی آشکار شود.”
با همین مقدمه میخواهم یکی از تجربیاتم را در خداوند با شما شریک شوم. از زمانی که به خداوند عیسی مسیح ایمان آوردم وشروع بخواندن کلامش ودعا وتفکر در آن نمودم متوجه شدم که حقیقتا” این کلام در من وزندگیم عمل میکند همانطور که خود خداوند در کلامش میفرماید:” کلام من که از دهانم خارج شود بی ثمر نمی ماند، بلکه مقصود مرا عملی میسازد و آنچه را اراده کرده ام انجام میدهد.” اشعیا11:55
زمانی کتاب ایوب را میخواندم و برایم مبهم بود که چرا خداوند مرد پارسایی چون ایوب را دچار چنین مصیبتهایی کرد
پارسایی ایوب در کلام خداوند مستقیما در آغاز کتاب ایوب تائید شده است. وسئوال بزرگ من از خداوند این بود که:” خداوندا،  آیا تو فقط به جهت تهمت شیطان با ایوب چنین کردی؟ برای من قبول این نکته دشوار بود. آیا خدای قادر مطلق آفریننده آسمان وزمین ودانای مطلق  فقط  برای اثبات آنچه که خود از آن آگاهی کامل دارد دست به چنین تجربه دردناکی برای ایوب میزند؟! خدایی که خود درچهار فصل 39،38 ،40و41 با 66 سئوال پی در پی از ایوب عظمت خود را به او بادآور میشود. نه مسئله فرا تر از اینها بود برای من این سئوال بزرگ ظاهرا” بی جواب مانده بود.
بعضی موعظه میکنند که این آزمایش ایمان ایوب بود اما برای من این پاسخ کاملی نبود. چرا باید کسی که خود خداوند او را تحسین مینماید( در صحنه آغازین کتاب ایوب که صحنه ای آسمانی  و کم نظیردر کلام خداست در حضور خداوند وفرشتگان) چنین سخت مورد آزمایش قرار گیرد ؟ پس در ورای این آزمایش باید قصد مقدسی باشد که برای انسان آزموده شده  دست یافتنی  میگردد.
تمام کتاب را خواندم وبارها در آن تفکر نمودم اما برایم ملموس نگشت . خدایا چرا !؟  تا اینکه …..
روزی که در حضورش به زانو افتاده بودم و اعتراف میکردم که :” خداوندا ، من تو را میبینم . کارهای عظیم تو را ، برکات ترا ، تسلی  ترا، شفای ترا، حمایت و هدایت ترا و جواب دعای مرا که میدهی.
حتی وقتی مرا در سختی قرار میدهی.در تنگناهای زندگیم تو رامی بینم. میبینم که این تو هستی که مرا در موقعیتی قرار می دهی که از آن گریزی نیست. تو مرا هر لحظه می آزمایی وبه من نشان میدهی که چگونه ام؟و چقدر نیاز به تسلی و فیض تو دارم. من بدون تو هیچم هیچ.”
در همان لحظه خداوند” روح القدس”  مرا به کلامش در ایوب 5:42 هدایت کرد. وای! خداوندا متشکرم ! از این مکاشفه که به من عطا فرمودی . آری حقیقتا” سر کتاب ایوب در این بود که ایوب اعتراف کرد:”از شنیدن گوش در درباره تو شنیده بودم لیکن آلان چشم من تو را می بیند.”
  
ایوب برگزیده خداوند بود، خداوند پارسایی او را پذیرفته بود. و از جهت این برگزیدگی بود که  اجازه داد سختیها بر ایوب واقع شود تا او در این سختیها خداوند را ملاقات کند. این اعتراف خود ایوب است. ایوب پارسا با تمام ثروت وآرامشی که داشت هرگز خداوند را ملاقات نکرده بود. اما در رنجها و سختیهایش اعلام کرد که حالا خداوند را با
چشمانش می بیند و رابطه اش با خداوند صمیمی ورو در رو شد به همراه توبه از گناهان.
در همان لحظه تمام سختیهای سالهای اخیر زندگیم در مسیح به یادم آمد. در تنگی، فشار، غربت وسرگردانی،طرد شدنها و در از دست دادن عزیزان.
به یاد روزی افتادم که از درد فشار وتهمت به حضور او زانو زدم واشک ریختم ونالیدم و لحظه ای که دررویا  او در کنارم بود وسرم را که روی زانوانش بود در میان دستانش گرفت و به چهره ام نگریست و در دم  تمام دردم  شفا  یافت. یاد لحظه ای که مرا بنام خواند ویا وقتی که وعده ای داد که جز به ایمان بدست نمی آید. همان روز که صدای شیرینش را شنیدم که  گفت:” روزهای سخت در پیش است با ایمان بایست تا برکات عظیم من بر تو جاری شود.”
و باز خداوند روح القدس برایم گشود:
راز رنج ایوب چیست؟ آنچه که اکنون خودت اعتراف کردی : که در اوج سختی ودردت “من هستم” من یهوه خداوند خدای تو هستم. این درد را به تو می دهم چون خودم هم آن را شفا می بخشم. فرزند در حضور من بمان ، با ایمان بمان و بدان که تو را بر حسب نیازت تسلی خواهم بخشید. بایست تا تبدیل شوی، بایست تا مرا هر روزه ملاقات کنی.

و حالا بیاد می آورم  آیاتی از کلام او را که زندگی کردم آنهایی که شهادت میدهم که در زندگی شخصیم جاری گشته و عمل کرده است.
” ای که سختیها وزحمات بسیار به من نشان دادی، می دانم که به من نیروی تازه خواهی بخشید ومرا از این وضع
فلاکت بار بیرون خواهی آورد. مرا بیش از پیش سرافراز خواهی نمود و بار دیگر دلداری خواهی داد.” مزمور71

“ای خدا باران نعمت ها بارانیدی و میراثت را چون خسته بود، مستحکم گردانیدی. جماعت تو در آن ساکن شدند.
ای خدا، به وجود خویش برای مساکین تدارک دیده ای .” مزمور 68        

و اکنون بر لبانم این سرود جاریست که:” متبارک باد خداوندی که هر روزه متحمل بارهای ما می شود وخدایی که نجات ماست.”

امروز امیدوارم ، امیدوار تر از دیروز وایمان دارم  که فردا امیدوارتر از امروز خواهم بود که او رنج مرا بر می گرداند، او مرا تسلی می دهد ، او راه مرا می گشاید و او مرا بکار می گیرد.
 
و با شادی وامید مزمور پیروزی را می خوانم که :”اینک آواز خود را می دهد، آوازی که پر قوت است.خدا را به قوت توصیف نمایید. جلال وی  بر اسرائیل  است  و  قوت  او در افلاک.”
                                                                  

26.04.2010
شیوا